امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 11 سال و 22 روز سن داره

نی نی کوچولوی من

سالگرد عقد

سلام عزیز دلم.فدای قد و بالات بشم من. مامانی امسال چهارمین سالگرد عقد من و بابایی.البته دیروز بود.امسال با همه سالها فرق داشت.امسال تو گل زندگی و ثمره زندگیمون پیشمون بودی.عشقم الان چند روز سرما خوردی و بجز شیر من چیزی نمیخوری. درم باهات کار میکنم اجازه گرفتن رو یادت بدم.هجاهای اجازه رو میگی اما هنوز دستتو مثل من نمیکنی.توی سالگرد عقدمون بابایی برام یه دسته گل ناز گرفت و من هم چون نمیرسیدم برم بیرون خرید کنم ناهار خوش مزه پختم.لازانیا خیلی خوشمزه. الان چون با موبایل مطالبو نوشتم نمیتونم عکس بزارم.ذراستی دوستای گلم  توی فیسبوک با نام ناهید خواجه وندی هستم دوست داشتید سر بزنید
24 آذر 1392

ثبت خاطرات

سلام گل پسرم.... الهی مامان فدای خنده های بلندت بشه که الان داری با خاله بازی میکنی و کلی میخندی. فدای توپ بازی کردنت برم که تا بابابیی رو میبینی میری سمتش که باهات توپ بزی کنه. خیلی زمان داره زود میگذره دوست دارم تک تک لحظات باهم بودنمون رو ثبت کنم هم عکس هم فیلم هم نوشته .اما اصلا نمیرسم.ماشالا شیطون شدی همش میری دستتو میگیری به میز تلویزیون بلند میشی و  بعد میوفتی همه جای خونه رو بالش گذاشتم و نمیشه اصلا برداشت چون شما به همه جا سرک میکشی.چند روز پیش رفتی جا کفشی رو باز کردی وایستاده بودی روی طبقه اولش و داشتی تلاش میکردی برای رفتن به طبقه دوم که من رسیدم. از مبل ها هم که کاملا بالا میری و از پشت برمیگردی.مدام توی آش...
14 آذر 1392
1